نگارنده این سطور آرزو دارد از نتایج سفر ریاست محترم جمهوری و هیات همراه حل مسائل مربوط به آب استان که مایه حیات مردم است، بهبود وضع معیشت مردم و کاهش اختلافات طبقاتی و فقر و بیکاری و آسیبهای اجتماعی باشد ضمناً نظر کلیه اعضای محترم دولت تدبیر و امید را از جمله به نکات ذیل جلب مینماید.
در این استان علاوه بر این که بسیاری از مدارس فاقد نمازخانه، کتابخانه، آزمایشگاه و محیط ورزشی میباشد حدود سه هزار کلاس معادل یک سوم کلاسهای درس به مقاومسازی، یا تخریب و بازسازی نیاز دارد، متاسفانه از فروردین ماه سال جاری تاکنون حقوق ناچیز معلمان خرید خدمات پرداخت نگردیده و به علت عدم اجرای لایحه قانون مدیریت خدمات کشوری و تامین معیشت و درمان که به صورت مبسوط در مواد 64 و 85 و 125 این لایحه پیشبینی گردیده و همچنین عدم رعایت صحیح و کامل نظام هماهنگ پرداخت حقوق، بازنشستگان را با مشکلات عدیدهای روبرو نموده و وضع بیمه تکمیلی بازنشستگان آموزش و پرورش نیز ماجرای غمانگیزی دارد که لازم است هرچه زودتر به این امور رسیدگی و اقدامات لازم مبذول گردد.
تلاش برای رفع حصر مهندس میرحسین موسوی و دکتر زهرا رهنورد و حجتالاسلام شیخ مهدی کروبی و رفع محدودیتهای موجود از روحانی بزرگوار جناب حجتالاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات و مبدع گفتوگوی تمدنها خواست بسیاری از رایدهندگان به جناب آقای دکتر روحانی میباشد.
گرچه روز نوزدهم آبان ماه سال جاری در میدان امیرچقماق یزد دکتر حسن روحانی به مرحوم آیتا… سید روحا… خاتمی و فرزند بزرگوارشان ادای احترام نمود که جای سپاسگزاری دارد اما از ایشان که دومین مقام ایران اسلامی است باید پرسید چرا عکس و اظهارات و ارائه طریقهای فرهیخته ارجمند جناب سید محمد خاتمی نباید درج و نشر یابد؟
مهندس غفوریفرد وزیر اسبق نیرو در دولت مهندس میرحسین موسوی با بیان اینکه شهید رجایی بنیانگذار سفرهای استانی بود، میگوید: «ایشان مفصلتر از آقای احمدینژاد هم این سفرها را برگزار میکرد. احمدینژاد تمام اعضای کابینه را میبرد ولی شهید رجایی تمام اعضای کابینه و تمام استانداران را میبرد. مثلا خود من با ایشان سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر و لرستان رفتیم و خود من استاندار خراسان بودم و به این استان هم سفر کردند. این پنج استانی که جزو محرومترین استانها هستند را من به یاد دارم. هر جایی هم که میرفتند بحث هتل و امثال این چیزها نبود. ما در استانداری سیستان و بلوچستان روی موکت خوابیدیم… وقتی به استان خراسان آمدند ما آنها را به خوابگاه بیمارستان قائم(عج) بردیم…»(1)
سلام و درود بر شهیدان، آزادگان، جانبازان و رزمندگان که با ایثار و فداکاری امنیت و آزادی را برای مردم این سرزمین اسلامی به ارمغان آوردند و تکریم و تعظیم در برابر شهید عالی مقام محمدعلی رجایی که بنیانگذار سفرهای استانی هیات دولت میباشد به یقین این دستورالعمل شهید رجایی تا ابد بر صفحه تاریخ این مملکت عزیز اسلامی خواهد درخشید که به دفتر آقای مهندس حسن غفوریفرد استاندار وقت خراسان هنگام سفر به مشهد مقدس و بارگاه ملکوتی حضرت ثامنالحجج علیبن موسیالرضا علیه آلافالتحیه والثناء اطلاع دادند یک اتوبوس به فرودگاه بیاید تا اعضای هیات دولت سوار بر آن اتوبوس شوند، ضمناً مردم را مطلع ننمایند و به جای هتل نیز از خوابگاههای دانشگاه فردوسی استفاده کنند.
در زمینه آبرسانی به استان یزد شواهد و مدارک نشاندهنده این است که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی ایران سومین شهید محراب حضرت آیتا… صدوقی(ره) و عدهای از اطرافیانشان اقداماتی داشتهاند در چهل سال اخیر نیز بعضی از روسای جمهور، وزراء، نمایندگان، استانداران و مقامات استان در این زمینه فعالیتهایی داشته و یا حمایتهایی نمودهاند. مرحوم حجتالاسلام والمسلمین شیخ محمدعلی صدوقی نماینده ولی فقیه و امام جمعه سابق یزد روز چهارشنبه 29/10/1389 در دومین سفر دکتر محمود احمدینژاد با اشاره به مصوبه اجرای خط دوم انتقال آب به استان یزد اظهار داشت: «…مهمترین مصوبه دو سفر رئیسجمهور و هیات دولت به استان یزد، احداث خط دوم انتقال آب به کویر مرکزی ایران و استان تشنه یزد است امیدواریم مردم یزد در این سفر خبرهای خوشی از زمان آغاز احداث این پروژه بشنوند… امیدواریم در این سفر، مسئولان امر زمان آغاز و اتمام این پروژه مهم که تصویب آن به تایید مقام معظم رهبری و شخص رئیسجمهور نیز رسیده و بر آن تاکید شده است را، اعلام نمایند…»(2)
بدیهی است شهروندان اختلافنظر دارند اگر احیاناً در شهر و استانی مردم از اعضای هیات دولت استقبال مورد انتظار به عمل نیاوردند به هیچوجه به معنی بیتوجهی به رئیسجمهور و وزیران یا عدم وفاداری جامعه به حکومت قانونی نیست. در بهمن ماه 1389 به دنبال اعتراض و انتقاد این هفتهنامه به نحوه برگزاری مراسم سفر دوم احمدینژاد به یزد بویژه به علت تعطیل نمودن ادارات و آموزشگاهها، اداره کل ارشاد و فرهنگ اسلامی استان در اقدامی غیرمنطقی و عجولانه آن هم در یک روز کتباً دو تذکر غلاظ و شداد برای مدیرمسئول آیینه یزد صادر نمود که به خواست پروردگار و با تذکر به جای آقای مهندس علیاکبر اولیاء نماینده محترم وقت یزد در مجلس شورای اسلامی به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و با مقاومت نویسنده این نامه موضوع ختم به خیر شد که مناسب میداند به فرازهایی از آن مقاله اشاره گردد: «…مهماننوازی و اکرام مهمان در اسلام بسیار پسندیده و ارزشمند است اما سرگردانی اربابرجوع به ادارات و سازمانها، عدم حضور کارمند در محل کار و به تعطیل کشاندن اداره به بهانه استقبال از وزیر و رئیسجمهور مقوله دیگری است که به راحتی نمیتوان از کنار آن گذشت مگر اینکه قانون اجازه چنین کاری بدهد!!… یکی از داستانهایی که پیرامون سفر اول رئیسجمهور و هیات دولت نهم در زمان استاندار سابق به یزد در افواه عموم هست و سینه به سینه نقل میگردد این است که عدهای میگویند: آقای (دکتر ابوالقاسم) عاصی استاندار سابق به اطرافیان خود میگفته است: رئیسجمهور حاضر نیست اداره و مدرسهای تعطیل شود یا اربابرجوعی پشت در اداره بماند و به بهانه استقبال از وزیر یا رئیسجمهور کار وی مختل گردد و اظهار مینموده است این یعنی حرکت در خط شهید رجایی(ره).»(3)
عملکرد اخیر بعضی از مسئولان آموزش و پرورش استان یزد از جهتی به مراتب ناپسندتر از عملکرد مدیران آموزش و پرورش در 9 سال قبل میباشد. پیامها و مطالب منتشر شده در سایتها، گروهها، تصاویر و فیلمهای موجود گویای رفتار غیراصولی مدیریت کل آموزش و پرورش همانند عملکرد یکی دو ساله اخیر وی میباشد که در تاریخ آموزش و پرورش استان یزد در دوران دولت تدبیر و اعتدال ثبت و ضبط گردیده است. بنابراین پیشنهاد میگردد نهاد ریاستجمهوری در سفرهای بعدی استانی ریاست محترم جمهور به مدیران و مسئولان دیگر شهرها و استانها تذکرات لازم را بدهد تا برخلاف قانون و آییننامهها و دستورالعملهای مدون و مصوب جمهوری اسلامی ایران اقدام ننمایند.
اما نکته اساسیتر در سفر ریاست محترم جمهوری شعار عدهای بود که از جمله میگفتند: تورم و گرانی، جواب بده روحانی. ای کاش شعار تورم افسار گسیخته و گرانی غیرقابل انکار، رئیسجمهور را آنچنان آشفته نمیکرد که بگوید این صدای آمریکاست که از حلقوم عدهای جوان بیرون میآید. توده مردم دچار فشارهای بنیان کن و خانومان سوز بیکاری، گرانی، تورم روزافزون و سختی معیشت و تنگناهای ناشی از اختلاس، ارتشاء، زمینخواری، اقتصاد بیسر و سامان کشورند. مشکلات غیرقابل تحمل بر اقشار آسیبپذیر جامعه عدهای را بر آن داشته که فریاد برآورند و خواست و مطالبه خود را به گوش حاکمان و دولتمردان و مسئولان برسانند. چقدر زیبا و تحسینبرانگیز بود که رئیسجمهوری فریاد این عده را نیز میشنید و پاسخ میداد که: من صدای شما را هم شنیدم. درد شما را میدانم و تلاش میکنم تا مشکلات شما را حل کنم و احیاناً اگر شعاری انحرافی یا نادرست و در خط دشمنان انقلاب نیز میشنید با بزرگواری و کرامت و سعهصدر از آن میگذشت و تغافل میکرد. بدیهی است جوان بیکار و بیآینده و بیخانه و بیافق روشن یزدی وقتی ببیند خواست و رویا و آرزو و سهم و حق او را عدهای از مسئولان به هیچ میانگارند سرخورده و مایوس و منزجر دامن شکیب و تحمل از دست بدهد و بعضی از ادارهکنندگان کشور را نه حلال مشکلات که بیتفاوت و سیاسی کار و بیانگیزه در مقابل درد و رنج خویش تصور کند. اقتضای چنین گردهماییها این نیست که همه موافق آنچه میگوییم و آنچه میکنیم باشند. امید که حاکمان و دولتیان و زمامداران چنان کنند که شایسته آنان است.
امّا با عنایت به توصیههای فراوانی که درباره سادهزیستی و دوری از اسراف و تبذیر و اشرافیگری و تجملگرایی و حفظ شخصیت و کرامت و حرمت شهروندان و نهی از راه افتادن یا دواندن مردم به دنبال اتومبیلهای میلیارد تومانی که از بیتالمال تهیه شده و لزوم رعایت احترام همنوعانی که حاکمان و کارگزاران و دولتمردان و مسئولان خود را خادم و خدمتگزار آنها میدانند شایسته است به عنوان حسن ختام مقاله نظر خوانندگان به مطالب زیر جلب گردد.
«…حضرت علی علیهالسلام میگوید: پیغمبران در زی قناعت و سادگی بودند و این سیاستشان بود، سیاست الهی؛ آنها هم دلها را پر میکردند ولی نه با جلال و دبدبههای ظاهری، بلکه با جلال معنوی که توأم با سادگیها بود. به قدری پیغمبر اکرم(ص) از این جلال و حشمتها تنفر داشت که سراسر زندگی او پر از این قضیه است. اگر یکجا میخواست راه بیفتد، چنانچه عدهای میخواستند پشت سرش حرکت کنند اجازه نمیداد. اگر سواره بود و یک پیاده میخواست با او بیاید میگفت برادر! یکی از این کارها را باید انتخاب کنی: یا تو جلو برو من از پشت سرت میآیم، یا من میروم تو بعد بیا. یا احیاناً اگر ممکن بود که دو نفری سوار بشوند میفرمود: بیا دو نفری با همدیگر سوار میشویم؛ من سواره باشم تو پیاده، این جور در نمیآید. محال بود اجازه بدهد او سواره حرکت کند و یک نفر پیاده. در مجلس که مینشست میگفت [به شکل] حلقه بنشینیم که مجلس ما بالا و پایین نداشته باشد؛ اگر من در صدر مجلس بنشینم و شما در اطراف، شما میشوید جزء جلال و دبدبة من، و من چنین چیزی را نمیخواهم. پیغمبر(ص) تا زنده بود از این اصل تجاوز نکرد، مخصوصاً از یک نظر این را برای یک رهبر ضروری و لازم میدانست. و لهذا ما میبینیم علی علیهالسلام هم در زمان خلافت خودش، در نهایت درجه این اصل را رعایت میکند. یک رهبر –مخصوصاً اگر جنبة معنوی و روحانی هم داشته باشد- هرگز اسلام به او اجازه نمیدهد که برای خودش جلال و جبروت قائل بشود… وقتی که حضرت وارد سرزمین ایران شدند و ایرانیها خبردار شدند که علی علیهالسلام میآید، یک عده از دهاقین، عدهای از سران کشاورزان آمدند به استقبال حضرت و شروع کردند در جلوی ایشان دویدن. حضرت صدایشان کرد و فرمود: چکار میکنید؟ گفتند: این احترامی است که ما برای بزرگان خود بجا میآوریم که در رکابش در جلویش میدویم. به احترام شما چنین کاری میکنیم. فرمود: شما با این کارتان خودتان را حقیر و پست میکنید، به آن بزرگ هم یک ذره سود نمیرسد. این کارها چیست؟! من از این تشریفات بری و مبرّا هستم. انسان هستید و آزاد. من بشری هستم، شما هم بشری…»(4)
رضا سلطان زاده – مدیرمسئول
پینوشتها:
1- جماران، 5/6/98
2- شماره 210 آیینه یزد، 12/11/89
3- همان
4- صفحه 97 تا 99 کتاب «سیری در سیره نبوی»، استاد شهید مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، چاپ آبان ماه 1393
- نویسنده : رضا سلطان زاده
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 27,سپتامبر,2024